
ياسوناري كاواباتا
1899- 1972 ¡ ژاپني
نوشتههاي غنايي كمحجم او بيانگر «جوهر فكر ژاپني» بود و او را به اولين نويسندهي ژاپني تبديل كرد كه برندهي جايزهي نوبل ادبيات شد.
زندگی یاسوناری کاواباتا از دوران کودکی با تجربهی فقدان، ضربهی روحی و تنهایی همراه شد. بازتاب این وقایع بعدها در تنهاییای که اغلب شخصیتهای آثارش دچارش هستند و در شیفتگی او به مرگ دیده میشود کاواباتا در ۱۸۹۹ در اوزاکا به دنیا آمد و در چهارسالگی یتیم شد و توسط والدین مادرش بزرگ شد. زمانی که پانزده ساله شد، خواهر، پدربزرگ و مادر بزرگش مرده بودند و او تنها مانده بود.
تأثیرات دوران کودکی
کاواباتا در ۱۹۱۷ برای زندگی به توکیو رفت. او در دانشگاه امپراتوری این شهر تحصیل کرد و در ۱۹۲۴ با مدرک زبان انگلیسی فارغالتحصیل شد. در این شهر با دختری چهارده ساله به نام هاتسویو ایتو نامزد کرد و بعد از این که دختر توسط راهبِ معبدی که در آن اقامت داشت مورد تجاوز قرار گرفت و او را ترک کرد، ویران شد. شخصیتهای الگو گرفته از هانسویو و رابطهی غمانگیزشان بعداً در آثار او ظاهر شدند؛ از جمله در داستان کوتاهی به نام «رقصندهی ایزو» (۱۹2۶) که او را در کانون توجه قرار داد؛ داستانی دربارهی شیفتگی یک دانشجوی مالیخولیایی به دختری ساکن یک معبد.
داستانهای دیگرش هم تجربههای جوانی او را بازتاب میدهند و مضامین عشقِ محال، پوچی و جستوجوی آسایش را بررسی کنند.
مدرنسازی ژاپنی
در سالهای پس از مدرسه، کاواباتا مجلهي «عصر هنر» را به عنوان عرصهاي براي فعالیت نویسندگان نواحساسگرای ژاپنی تأسیس کرد. نواحساسگرایی جنبشی بود که با اکسپرسیونیسم در غرب مشابهت داشت، برای «هنر برای هنر» ارزش قائل بود و این ایدهی غالب را که هنر باید پیامی اخلاقی را منتقل کند، رد میکرد.
او در ۱۹۳۴ با همسرش هیدکو که در ۱۹۲۶ با او ازدواج کرده بود، از توکیو به کاماکورا نقل مکان کرد. در همین زمان بود که دست به خلق مشهورترین آثارش زد، البته خیلی آهسته. «سرزمین برفی» بین سالهای ۱۹۳۵ و ۱۹۴۷ به صورت سریالی منتشر شد. «هزار درنا» در ۱۹۴۹ آغاز شد و هرگز تکمیل نشد و نوشتن «آوای کوهستان» شش سال طول کشید. کاواباتا بسیاری از کارهایش را ناتمام گذاشت. این انفعال حتی به عقاید سیاسی او نیز راه یافت، مثلاً او به جای اعتراض یا حمایت، از نظامیگری جنگ جهانی دوم فاصله گرفت. کاواباتا در ۱۹۶۸ برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد. غم و اندوه روحی او به سخنرانیهایش هم کشیده شد که در آنها به ذن، گلآرایی ژاپنی و از همه مهمتر خودکشی اشاره داشت. در ۱۹۷۲ جسد کاواباتا در خانهاش پیدا شد یک شلنگ گاز در دهانش و یک بطری خالی ویسکی در آن اطراف بود؛ پایانی آشفته و دور از انتظار برای مردی که آرامش و الهام را در اجرای دقیق سنتهای باستانی ژاپن یافته بود.
دیدگاه خود را بنویسید